داستان هاي واقعي اما عجيب!!

ساخت وبلاگ

فهميده بود كه در يخچال قطار قرار دارد.
زنداني مطمئن بود كه در طي چندين ساعتي كه در يخچال قرار دارد منجمد خواهد شد
و دقيقاً اينطور هم شد.
اما بعد از رسيدن به مقصد مشاهده كردند كه زنداني يخ زده در حالي كه يخچال
قطار خاموش بوده است و اين نشان ميدهد كه شخص زنداني به خود تلقين كرده كه
منجمد خواهد شد و اين تلقين براي او حكم يك تصوير ذهني مطابق با افكار او
داشته و همين باعث شده كه سلولهاي بدن وي واقعاً سرما را حس كرده و كم كم
منجمد شود.

نمونه ديگر آزمايشي بود كه به پيشنهاد يكي از روانشناسان بر روي دو تن از
مجرمين محكوم به اعدام انجام شد.
آزمايش به اين صورت بود كه مجرم اول را با چشماني بسته در حضور مجرم دوم با
بريدن شاهرگ دستش او را به مجازات رساندند. در اين هنگام نفر دوم با چشمان خود
شاهد مرگ او بر اثر خونريزي شديد بود. سپس چشمان نفر دوم را نيز بستند و اين
بار شاهرگ دست وي را فقط با تيغه اي خط كشيدند و در اين حين كيسه آب گرم نيز
بالاي دست وي شروع به ريختن مي كرد اين در حالي بود كه دست او به هيچ وجه زخمي
نشده بود. اما شاهدان يعني پزشكان و روانشناسان با كمال ناباوري ديدند كه مجرم
دوم نيز پس از چند دقيقه جان خود را از دست داد چراكه او مطمئن بود كه شاهرگ
دستش به مانند نفر اول بريده شده و خونريزي مي كند. ريخته شدن خون را نيز بر
روي دست خود حس مي كرده است. در واقع تصوير ذهني او چنين بوده كه تا چند لحظه
ديگر به مانند نفر اول هلاك مي شود و همين طور هم شد.
اين نشان مي دهد كه دستگاه عصبي شما با توجه به آنچه فكر مي كنيد يا خيال مي
كنيد كه حقيقت دارد واكنش نشان مي دهد.
دستگاه عصبي شما تجربه خيالي را از تجربه واقعي تميز نمي دهد.
در هر دو مورد با توجه به اطلاعاتي كه از ناحيه مغز در اختيار او قرار مي گيرد
واكنش نشان مي دهد.
اين يكي از قوانين اوليه و اصولي ذهن است. در واقع اينطوري ساخته شده ايم.
وقتي اين قانون را در افراد هيپنوتيزم شده مشاهده مي كنيم شك مي كنيم كه حتما
نيرويي مرموز يا فوق طبيعي در كار است.
در واقع آنچه را كه مي بينيم فرايند طبيعي عمل مغز و دستگاه عصبي انسان است و
نه چيز ديگر.
در پديده هيپنوتيزم اگر بيمار بدرستي گفته هاي شخص هيپنوتيزم كننده معتقد باشد
كارهاي حيرت آور انجام مي دهد و بيمار رفتاري متفاوت از خود نشان ميدهد زيرا

badgirl...
ما را در سایت badgirl دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : badgirl badgirl618 بازدید : 1107 تاريخ : دوشنبه 6 خرداد 1392 ساعت: 20:05